عده ای می گویند که مسئله ی اقتصادی و معیشت برای ما مهمتر از مسئله ی فرهنگی و هویت فرهنگی است.و بقول خودشان این مسائل برای ما آب ونان نمیشود.
به آنها می گویم مسئله ی هویت ما برایمان هم آب هست و هم نان.چون همه چیز ما وابسته به هویت ماست.اگر اقتصادی نیز بنگریم میبینیم که اقتصاد ما چقدر میتواند با صنعت توریست توسعه یابد که آن هم رابطه ی مستقیم با فرهنگ ما دارد.
اگر به این صنعت توجه شود،همه میدانیم که آذربایجان سرمایه دار خاورمیانه میشود.
اما آیا میدانیم چرا به صنعت توریست ما بی توجهی میشود؟چون آثار باستانی و تاریخی ما در پرده ی کم اهمیتی پنهان میشوند.حال ذهن ما کنجکاو میشود که چرا اینگونه هست؟معلوم است.چون آثار تاریخی رابطه ی مستقیم با هویت دارد واز آن طرف عده ای نمیخواهند اثری از هویت ما باقی باشد.این است که تلاش میکنند آثار تاریخی ما کم اهمیت باشد تا هویت ما کم اهمیت باشد.
چقدر با مالیات ها و حاصل دسترنج مردان و زنان ما در خارج از کشور به تبلیغ زبان خودشان می پردازند تا از این طریق فرهنگ خودشان را بشناسانند و از طریق جذب توریست اقتصاد خود را سامان دهند.
اگر ما هم چنین کاری میکردیم برای اقتصاد ما بهتر نبود؟
آیا باز هم جا دارد بگوییم که اقتصاد برای ما مهم تر از مسئله ی هویت ماست؟
حتمأ در برنامه ها و میتینگ های سیاسی بیشتر شنیده اید که قانون اساسی وحی منزل نیست.
گویندگان این شعار به دنبال چه هستند؟آن ها میگویند احزاب و گروه های سیاسی حق آزادی بیشتر دارند که قانون اساسی به این مسأله کم توجه است.
اما وقتی بحث بر سر حقوق ملت ها یا به اصطلاح آقایان اقوام باشد چه؟
اولأ در کدام برنامه و میتینگ سیاسی این آقایان آزادی طلب بر حقوق ملت ها پای فشردند؟
به جز ایام انتخابات که این مسئله صرفأ برای خرید رأی به گوش میرسد.
آیا تا بحال کسی شنیده که یکی از این عزیزان به حقوق ملت ها در این برنامه ها به غیر از ایام انتخابات بپردازد؟
آیا تابحال کسی شنیده که قانون اساسی در مورد حقوق ملت ها چه دارد و آیا این موضوع از سوی این آقایان آزادی خواه مطرح هست؟
آیا تابحال کسی شنیده که یکی از عزیزان بگوید قانون ما در مورد حقوق اقوام چقدر ضعیف است؟
آیا کسی از عدم وجود مجالس ایالتی که یکی از بنیان های مهم مشروطه و دموکراسی هست،نالیده است؟
آیا قانون اساسی فقط در مورد یک حزب خاص وحی منزل نیست ولی در برابر خواست یک ملت سی میلیونی وحی منزل هست و زبان فارسی زبان منزل؟
کسانی که در برخی ایام دم از حقوق بدیهی ملت آذربایجان زدند به دنبال چه بودند؟
آیا جز این است که بدنبال رأی آذربایجان بوده اند؟وگرنه کدام یک از اهدافشان عملی شد؟آن هم نه وعده برای ملت تورک آذربایجان بلکه برای ملت آذری!
کدام فرهنگستان زده شد اگر هم زده می شد،به کجا میرفت؟
آیا زبان مادری سی میلیون تورک آذربایجانی در مدارسش رسمی شد؟
کدام یک از بخش های اقتصادی آذربایجان درست شد؟بخش کشاورزی یا توریستی؟
آیا دریاچه ی ارومیه بیش از پیش خشک نشد؟
آیا به فرهنگ و زبان ملت ما بیش از پیش توهین نشد؟
آیا نمیخواهیم به این موضوعات کمی بیشتر بیندیشیم؟
آیا قانون اساسی ما وحی منزل است؟
تو یه جایی یه مقاله از خانم شریفه ی جعفری خوندم که از صادق زیباکلام سیاست مدار اصلاح طلب نوشته بودند که از مردم آذربایجان ناامید شده و ملت آذربایجان امروز را ملت متفاوت از ملت مشروطه دانسته اند.
چه زیبا نوشته اند خانم جعفری که ملت آذربایجان خسته شده اند از اینکه خون بدهند و پیروزی مال دیگران باشد.
در جواب جناب زیباکلام که ملت آذربایجان را ملتی بی تفاوت و بی خاصیت خوانده اند،باید دو نکته را متذکر شوم.
اولا اینکه بی خاصیت خواندن یک ملت توهینی بی شرمانه است که از جانب کسی که خود را سیاست مدار و صاحب نظر میداند،اساسأ بعید است.
دوم اینکه شما میگویید آذربایجان بی تفاوت شده است.
خدمتتان عرض کنم که دیگر زمان آن روزها گذشت که مردم آذربایجان از جان بگذرند و پیروزی به نام کسانی دیگر بخورد.
من نمیگویم ملت آذربایجان دیگر دوست ندارد در راه ایران جانفشانی کند.ما ایران را وطن خود میدانیم و برایش جان میدهیم.ستارخان ها و خیابانی ها و باکری ها که یادتان نرفته؟
ولی حرف من این است که در این شرایط که کشور به نام برخی ها مصادره شده دیگر از ما توقع جانفشانی نداشته باشید.من یه دونه سوال دارم...افتخار پارسی چه معنایی میتواند داشته باشد؟
از آن گذشته،آن همه جان فشانی عاقبتش چه شد؟
آیا جز این شد که ما را سوسک خواندید؟
آیا جز این شد که انواع جک ها و متلک ها را میسازید و فرهنگستان محترم هم لب از لب نمی جنباند؟
آیا جز این شد که ما را از حقوق اولیه مان که حفظ فرهنگ و اصالت خودمان است محروم میکنید؟
عده ای مرا پان ترک خواهند خواند.واژه ای که امروزه در فرهنگ فارسی مد شده است.چشم فرهنگستانی ها روشن.
من همیشه برای سرزمین مادری ام خواهم نوشت.مهم نیست چه کسی مرا چگونه بخواند
به قول سهند عزیزمان:
اؤزگه چئراغینا یاغ اولماق بسدیر...
یاشاسین آذربایجان
برای آذربایجان امروز روز بزرگی است.روز تولد بابک خرمدین سردار بزرگ آذربایجان.تو این سالها وقتی صحبت از بابک میشود،دیگر تنها سخن از یک شخصیت تاریخی یا یک رویداد بزرگ تاریخی نیست.صحبت از آرمان بزرگ یک ملت است.
ملتی که در یک قرن اخیر اگر نگوییم که سیاست و اقتصادش استعمار شد،در عوض میتوانیم بگوییم فرهنگش به مستعمره رفت.زبانش استعمار شد.
ار آن روزهایی می نویسم که صحبت کردن به زبان مادری برای کودکان وطنم جریمه به همراه داشت.
از آن روز هایی که از سرشماری مردم میهنم با خر شماری تعبیر شد.
میخواهم از رژیمی بنویسم که سردمدارانش فاشیست های فراماسون بودند.انگلیسی منش بودند.
میخواهم از آنهایی بنویسم که اقلیت را بر اکثریت تحمیل کردند.از فرهنگستانی مینویسم که شد قاتل فرهنگ ها.
میخواهم از این بنویسم که اگر انگلیسی ها نبودند،آریاگرایی چه مفهومی داشت.
اگر فراماسون های انگلیسی منش مانند فروغی نبودند،فارس گرایی از کجا می آمد.
میخواهم از یک فاجعه بنویسم.از یک بیست و یک آذر غمگین بعد از یک بیست و یک آذر شیرین برای ملتم.
از آنهایی مینویسم که بر سر عهد خود با دولت قانونی و ملی سرزمینم وفادار نماندند.
از قتل عام کودکان و زنان سرزمینم مینویسم.از جشن های کتابسوزان وحشیانه مینویسم.
از ملتی مینویسم که برای رسیدن به خواسته های خود انقلاب کرد.
میخواهم از آن روزهایی بنویسم که از حرکت های قانون مدارانه ی ملتم با تعبیر خائنانه و آمریکا منشانه یاد شد.
میخواهم از آن روزی بنویسم که ملتم تشبیه به یک حیوان پست شد.هر حرکت معترضانه را هم با نام اسلام و چماق دروغین اسلام کوفتند.
از امروز مینویسم.از وعده های صدمن یه غاز.
هر که می آید وعده ای شیرین برای ملتم میدهد.کارش که راه افتاد اولین لگد را خود به وعده هایش میزند.
از امروز مینویسم که رفتن به یادگار سردار وطنم جرم است.
از امروز مینویسم که حتی زندگی شخصی محمد رضا فاش شد اما جنایتش بر سر مردم آذربایجان هرگز.حتی گاهی هم از آن بعنوان نجات آذربایجان یاد شد.
از امروز مینویسم که از هر حرکت ملت من با عنوان پان ترکیسم یاد میشود.قضاوتش را میگذارم بر عهده ی افکار عمومی که با این احوالات پان ترکیست واقعیت دارد یا پان فارسیست؟کدام واقعیت است و کدام توهم؟
سنه گؤره یازئرام آنا وطن
سنه گؤره کی دارئشلیغدا قالمایاسان
داریشلیق سنه گؤره دئییل.
سنین حققین بو دئییل.
حققین بو دئییل کی دیلین آلچاق سایئلا.
حققین بو دئییل کی کولتورون کولتور سایئلمایا.
دوزدور،کولتورون یئخئلیب دیر آمما بیرداهادا قالدئراجاییق
شرفلی میللتینه آند اولسون کی کولتورون اویاناجاقدیر.
وطنیمین آنالاری سئوینسینلر کی اوشاقلاری بیر داهادا اؤزلرینی تاپاجاقلار.
شرفلی میللتیمه آند اولسون...
برای تو مینویسم
برای تو مینویسم ای سرزمین مادری
بخاطر تو که در خفت نباشی
خفت برازنده ی تو نیست
حق تو این نیست
حق تو این نیست که زبانت پست گرفته شود
حق تو این نیست که فرهنگت فرهنگ به حساب نیاید.
درست است،فرهنگت زمین خورده اما دوباره آنرا به پا خواهیم کرد
به ملت شریفت قسم که فرهنگت بیدار خواهد شد
مادران سرزمین من شاد باشند که کودکانشان بار دیگر خود را خواهند یافت
به شرافت ملتم قسم...